Tag Archives: row

در انتظار چوبه دار با موافقت رئيس قوه‌قضاييه

 محمد مصطفايي وكيل  سعيد جزي

 
نوجوانی دیگر به پای چوبه دار خواهد رفت
سعيد جزي نفر سومی که آقای شاهرودی با اجرای حکم قصاص نفس (اعدام) وی موافقت نمودند.

پروندة سعيد جزي كه در سن 17 سالگي به اتهام قتل عمد دستگير و سپس با طي تشريفات قانوني توسط شعبه 1183 به قصاص نفس محكوم شد ، جهت اعمال مادة 205 قانون مجازات اسلامي از سوي اجراي احكام دادسراي امور جنايي تهران جهت استيذان به دفتر رياست قوه قضاييه ارسال شده بود که متاسفانه ایشان با اجرای حکم موافقت نمودند. با این وصف سعید جزی محکوم به اعدام زیر 18 سال در صورتی که اولیاء دم رضایت ندهند به زودی اعدام خواهد شد.
سعيد جزي كه در هنر مجسمه سازي در كانون اصلاح و تربيت فعاليت داشته، و اكنون در زندان رجايي شهر كرج به سر مي برد در تاريخ 23/3/1382 ناخواسته و بدون آنكه سؤ نيتي در ارتكاب قتل عمد داشته باشد در يك درگيري بچگانه با چاقويي كه در دست مرتضي جان زمين ( مقتول ) بود وي را به صورت غير عمد به قتل مي رساند.
موكل در هنگام وقوع جرم فاقد رشد عقلاني بوده و سن و سال وي به ميزاني نبوده تا قتلي را به عمد رقم زند مضافاً به اينكه مقتول پنج سال از موكل بزرگتر بوده و با اقدامي ناشيانه و غير معقول عليه خود اين جنايت را به بار آورده است به هر حال امروز آن پسر 17 ساله به سن 21 سالگي رسيده و پشت ميله هاي زندان ، تنها اميدش به رياست محترم قوه قضاييه بوده که ایشان هیچگونه ترتیب اثری به ایرادات پرونده نداند و حال امیدش به اولياء دم مقتول و فعالین حقوق بشر است تا وي را به زندگي برگردانند.
در ساعت بيست مورخ 23/3/1382 ، به دليل آنكه اعضاي خانوادة موكل در مسافرت به سر مي بردند، وي به اغذيه فروشي يكي از دوستانش كه در محلة خودشان واقع بود مراجعه مي نمايد در آن زمان دوست موكل حضور نداشت و مرحوم مرتضي جان زمين به تازگي استخدام و مشغول به كار بود موكل از روي پيش خوان، ساندويچي برداشته و شروع به خوردن مي نمايد مرتضي چون موكل را نمي شناخت شروع به فحاشي كرده و در حالي كه لقمه در دهان وي بود ، با مشت به صورتش زده و درگيري ايجاد مي شود مقتول كه در دستش چاقوي آشپزخانه بود از پشت پيش خوان بيرون آمده و تهديد به ضربه زدن با چاقو مي نمايد موكل از بيم جانش، مقتول را به سمت ديوار هل داده و چاقو از دستان مقتول جدا مي شود موكل از ترس چاقو را بر مي دارد و در حالي كه قصد ترساندن مقتول را با چاقو داشت مقتول به سمت موكل رفته و ناخودآگاه لبة چاقو به شكم مقتول اصابت مي كند و در نهايت با رساندن مرحوم به بيمارستان وي جان مي سپارد.
موكل در تمام مراحل دادرسي به جزء واقعيت مطلبي ديگري عنوان نكرده و تمام سعي و توان خود را به كار بسته تا مرتضي از مرگ نجات يابد. سن و سال موكل به قدري اندك بود كه متصدي ساندويچي ، موكل را دلداري داده و چاقوي آشپزخانه را پنهان مي كند .
در اين پرونده نكاتي حائز اهميت است و آن اينكه :
اولاً – موكل هيچگونه قصد و سؤ نيتي در ارتكاب جرم قتل عمد نداشته و برخلاف بند ب مادة 206 قانون مجازات اسلامي عمداً كاري را انجام نداده كه نوعاً كشنده باشد .
ثانياً – هيچگونه اختلافي بين موكل و مقتول وجود نداشته و انگيزة ديگري هم كه قصد قتل را توجيه كند در پرونده احراز نمي گردد و گزارش معاينه جسد كه علت فوت مرحوم را خونريزي داخلي و پارگي احشاء بدن در اثر اصابت جسم نوك تيز و برنده در زير جناغ سينه اعلام نموده كه مانند ناحيه قلب نوعاً كشنده نيست ، مقصود و مراد وي نبوده تا از مصاديق فعل نوعاً كشنده به شمار آيد .
ثالثاً – در پرونده به روشني علت تأمة مرگ مشخص نشده و به پاسخ كميسيون پزشكي قانوني كه در نظرية مورخ 6/8/1383 صراحتاً در پاسخ به ابهامات بوجود آمده در پرونده اعلام مي نمايند « فاصله زماني ميان ايراد جرح و انتقال به بيمارستان با انجام تحقيق قضايي روشن خواهد شد.» جامع عمل پوشانده نشده و تحقيقات در اين زمينه متوقف گرديده است.
رابعاً – درگيريهايي كه بين مقتول و موكل وجود داشت و اوضاع و احوال قضيه نشان مي دهد كه مقتول با عصبانيت و حالتي غير متعارف و غير ارادي به سمت موكل هجوم برده و با در دست داشتن چاقو قصد درگيري فيزيكي با موكل را داشته است . اين احتمال وجود دارد كه مقتول حالت عادي نداشته و نتيجه آزمايش سم شناسي مي تواند بسياري از ابهامات را روشن نمايند در حالي كه عليرغم برداشتن خون مقتول جهت آزمايش سم شناسي، پاسخي واصل نشده و در اين خصوص نيز تحقيقي انجام نشده است .
خامساً – ايران در سال 1354به ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسي پيوسته و در سال 1372 نيز كنوانسيون حقوق كودك را پذيرفته است در مادة 37 اين كنوانسيون اعدام اطفال زير 18 سال منع گرديده و با تصويب مجلس شوراي اسلامي ، اعضاي محترم شوراي نگهبان هيچگونه ايرادي به مادة فوق وارد نياورده و اينك طبق مادة 9 قانون مدني اين ماده از كنوانسيون در حكم قانون مي باشد اين موضوع نيز از ديد قضات محترم رسيدگي كننده به پرونده پنهان مانده است هر چند رويه قضايي نيز آثاري بر اين دو سند بين المللي مترتب نمي نمايد .
توضیح تکمیلی در مورد برخلاف قانون بودن احکام صادره نسبت به افرادی که در زمان وقوع جرم سنشان زیر 18 سال بوده اینکه:

در سال 1372 كنوانسيون حقوق كودك وارد صحن علني مجلس شوراي اسلامي گرديد و نمايندگان محترم مجلس با اكثريت آراء مواد آنرا به تصويب رساندند پس از آنكه كنوانسيون به شوراي محترم نگهبان ارجاع گرديد، اعضاي محترم شورا با حق شرط، كنوانسيون حقوق كودك را تأييد نمودند.
مادة واحدة قانون الحاق دولت جمهوري اسلامي ايران به كنوانسيون ياد شده مقرر مي دارد:
« كنوانسيون حقوق كودك مشتمل بر يك مقدمه و 54 ماده به شرح پيوست تصويب و اجازه الحاق دولت جمهوري اسلامي ايران به آن داده مي شود. مشروط بر آنكه مفاد آن در هر مورد و هر زمان در تعارض با قوانين داخلي و موازين اسلامي قرار گيرد از طرف دولت جمهوري اسلامي ايران لازم الرعايه نباشد.»
شوراي محترم نگهبان در نظريه شمارة 5760 مورخ 4/11/1372 خود به مجلس شوراي اسلامي، مشخصاً موارد مخالفت كنوانسيون را با موازين شرع به اين شرح اعلام داشت:« بند 1 مادة 12 و بند هاي 1و3 ماده 13 و بند 1و3 ماده 14 و بند 2 ماده 15 و بند 1 ماده 16 و بند د قسمت 1 ماده 29 مغاير موازين شرع شناخته شد.» نتيجه اينكه به غير از موارد ياد شده، ديگر مواد كنوانسيون هيچگونه مغايرتي با شرع نداشته و در محاكم دادگستري مستند به مادة 9 قانون مدني كه مقرر مي دارد:« مقررات عهودي كه بر طبق قانون اساسي بين دولت ايران و ساير دول، منعقد شده باشد در حكم قانون است.» لازم الرعايه مي باشد.
ماده 37 كنوانسيون حقوق كودك مقرر مي دارد: كشورهاي عضو تضمين خواهند كرد كه:
«……… مجازات مرگ يا حبس ابد بدون امكان آزادي، نبايد در مورد جرمهايي كه اشخاص زير 18 سال مرتكب مي شوند اعمال گردد.»
با این وصف محرز و مسلم است که صدور حكم به سلب حيات ( قصاص نفس ) سعید جزی و ديگر اشخاصي كه در سن زير 18 سال مرتكب جرم مي شوند بر خلاف صريح قانون بوده و دادنامه هاي صادره از اين حيث مخدوش است.

در حال حاضر سه نفر از محکومین به اعدام به نامهای بهنام زارع، بهنود شجاعی و سعید جزی که در زمان ارتکاب جرم سنشان زیر 18 سال بوده، به امید نجات جانشان در زندان بازداشت می باشند.
با تشكر و احترام
محمد مصطفايي وكيل آقاي سعيد جزي

 

بی‌نتیجه ‌ماندن دومین جلسه سازش بهنود شجاعی

رادیو زمانه 

دومین جلسه سازش بهنود شجاعی جوانی که به اتهام قتل در آستانه اعدام قرار دارد در حالی بدون نتیجه پایان یافت که اولیای دم مقتول خواستار اجرای سریع حکم قصاص هستند.

بهنود شجاعی که در سن 17 سالگی در یک نزاع دسته‌جمعی مرتکب قتل شده، سحرگاه 18 اردیبهشت قرار بود که در محوطه زندان اوین به دار آویخته شود، اما آیت‌الله محمود شاهرودی رییس قوه قضائیه دستور تعویق اجرای آن را داد.

براساس دستور آقای شاهرودی، بهنود شجاعی تنها یک ماه فرصت دارد تا رضایت اولیای دم را بدست آورد.

به‌گزارش خبرگزاری فارس، دومین جلسه سازش این پرونده صبح امروز (شنبه) در حالی بدون رضایت اولیای دم پایان یافت که در اولین جلسه این نیز خانواده مقتول خواستار اجرای حکم قصاص بودند.

خبرگزاری ایسنا به نقل از پدر مقتول نوشت: «موضوع این قتل و مجازات متهم پرونده فقط در قالب مسائل مربوط به حقوق بشر مطرح می‌شود، اما کسی به آن‌چه بر سر خانواده ما آمده توجه ندارد.»

خبرگزاری فارس این جلسه را آخرین جلسه سازش اعلام کرده است. در صورت برگزار نشدن جلسه‌ای دیگر، بهنود شجاعی باردیگر در آستانه اعدام قرار خواهد گرفت.

عفو بین‌الملل به اعدام افراد زیر ۱۸ سال در ایران به شدت اعتراض می‌کند.

‌این سازمان در آخرین گزارش خود اعلام کرد که از سال ۱۹۹۹، جمهوری اسلامی بیش از هر کشور دیگری حکم اعدام را در قبال مجرمان کودک اجرا کرده است.

دولت‌های اروپایی و گروه‌های حقوق بشر از ایران به دلیل افزایش اعدام‌ها در این کشور از زمان آغاز ‌طرح مبارزه با رفتارهای غیراخلاقی‌، انتقادهای فراونی داشته‌اند.

دو معاهده بین‌المللی میثاق حقوق کودک و میثاق حقوق مدنی و سیاسی، اجرای حکم اعدام برای افراد زیر ۱۸ سال را ممنوع کرده است. ایران به هر دوی این معاهدات پیوسته است.

لحظات پردلهره براي 2 محکوم به قصاص

   (Excerpts) روزنامه اعتماد

گروه حوادث؛ لحظات پراضطراب براي  2 پسري که به اتهام قتل در زندان به سر مي برند و احکام اعدام شان صادر شده است به سرعت مي گذرد. آنها به رغم تلاش هاي گسترده هنوز نتوانسته اند خود را از چوبه دار دور کنند. بهنود و علي از چند سال پيش به اتهام قتل روانه زندان شده اند و زير تيغ اعدام قرار دارند.

بهنود

 بهنود شجاعي روزهاي پراضطرابي را پشت سر مي گذارد،. اين پسر که متهم است در 17سالگي در يک نزاع دسته جمعي جواني به نام احسان را با ضربه چاقو به قتل رسانده، قرار بود چهارشنبه هفته گذشته به دارآويخته شود، اما با تلاش فعالان حقوق بشر و درخواست هاي مکرر از رئيس قوه قضائيه، آيت الله شاهرودي يک روز قبل از اجراي حکم دستور تعليق آن را به مدت يک ماه صادر کرد.

هرچند جلسه اول صلح و سازش که در دايره اجراي احکام دادسراي جنايي برگزار شد به نتيجه نرسيد، اما با توجه به اينکه والدين احسان از خانواده يي مذهبي و متدين هستند و روحيه گذشت در آنها وجود دارد تلاش ها براي جلب رضايت از پدر و مادر احسان همچنان ادامه دارد.

هم اکنون يک هفته از فرصت يک ماهه رئيس قوه قضائيه سپري شده و بهنود تنها سه هفته ديگر فرصت دارد براي زنده ماندن تلاش کند.

علي

دومين پسري که با حکم مرگ روبه رو است علي مهين ترابي نام دارد. او متهم است در 15 سالگي پسر نوجواني به نام مزدک را کشته است.

علي مهين ترابي که اکنون 20ساله است، دانش آموز ممتاز دبيرستاني در گوهردشت کرج بود. وي روز حادثه با مزدک درگير و حين کشمکش باعث مرگ او شد. علي مدعي است حين درگيري و در حالي که چاقويي در دست داشت با فشار جمعيت همراه مزدک به زمين پرت و چاقو به صورت ناخواسته و کاملاً اتفاقي وارد بدن او شد. پرونده علي مهين ترابي چند ماه قبل براي استيذان نزد رئيس قوه قضائيه فرستاده شد و وکيل مدافع علي نيز با ارسال لايحه يي به دفتر رئيس قوه قضائيه تقاضاي رسيدگي مجدد به پرونده را مطرح کرد.

اين در حالي است که ناظم مدرسه علي هم در گفت وگويي با اعتماد ادعاي عمدي نبودن ضربه مرگبار را تاييد کرد و گفت؛ حين درگيري جمعيت زيادي جمع شده بودند اما مزدک زماني زخمي شد که با فشار جمعيت همراه علي به زمين افتاد.

مادر مزدک در همان مراحل اوليه پرونده اعلام رضايت کرد اما پدر اين نوجوان همچنان بر قصاص علي تاکيد دارد.

به گفته وکيل مدافع علي پرونده اين نوجوان همچنان در دفتر رئيس قوه قضائيه در حال بررسي است و هنوز دستوري در خصوص اجراي حکم يا اعاده دادرسي صادر نشده و پسر زنداني اميدوار است آيت الله شاهرودي با توجه به ايرادهاي موجود در پرونده به وي فرصتي دوباره براي محاکمه و دفاع از خود بدهد.

علی مهین ترابی، نوجوانی در آستانه اعدام

Autnews

علی مهین ترابی نوجوانی که در سن ۱۶ سالگی و در طی نزاعی دسته جمعی در مدرسه متهم به قتل همکلاسی خود گشته بود و علیرغم رد اتهام توسط وی و نواقص پروند سرانجام ازسوی شعبه ۳۳ دادگاه عمومی بررسی مجرمان نوجوان درکرج به مجازات اعدام محکوم شده است.

xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx

هر چند سازمانهای مدافع حقوق بشری، اتحادیه اروپا و بالاخص سازمان عفو بین الملل در سال ۲۰۰۷ طی گزارشی مفصل از حکومت جمهوری اسلامی درخواست توقف حکم اعدام این نوجوان را نموده بودند و علیرغم اینکه ایران کشوری است که عضو «پیمان بین المللی حقوق مدنی و سیاسی» و «آی. سی. سی .پی. آر»، است و تعهد کرده است که مجرمین زیر سن قانونی را اعدام نکند اما حکومت جمهوری اسلامی که بالاترین آمار اعدام کودکان را در دنیا دارست اکنون حکم اعدام این نوجوان را در آستانه اجرا قرار داده است.

مسلم است توقف حکم اعدام این نوجوان تلاش بی دریغ مدافعان حقوق بشر و اصحاب رسانه ای را می طلبد. همچنین در ذیل نامه ای از این نوجوان اعدامی مورخه آذر ماه سال گذشته جهت تنویر افکار عمومی می آید:

پاییز گفت تا چند روز دیگر می رود.

مامور زندان هم گفت قبل از رفتن پاییز تو هم می روی .

با انگشت روزها را می شمارم .

لحظه های مرموز به تندی می گذرند.

لولوی شب می آید ، هر شب …

تو هم می بینی ؟

اینجا تاریک است .

بوی مدرسه از یادم رفته .

حالا من – علی مهین ترابی ، فرزند محمد رضا متولد سال ۱۳۶۵ – شاگرد درس خوان سال دوم هنرستان در میان این جمعیت نام دیگری هم دارم ” اعدامی “!

هیچ وقت زمستان را دوست نداشتم اما حالا که قرار است دیگر هیچ وقت روی خیابان های سفید محله مان را نبینم دلم برای برف بازی حسابی تنگ می شود.

جویباری از چشم هایم جاری می شود.

مرگ لالایی می خواند، صدای خاموشش را می شنوم .

ضربه های قلبم یکی یکی خاموش می شوند.

لحظه های غم انگیز زندگی ام از چهاردهمین روز بهمن سال ۸۱ شروع شد.

در رشته کامپیوتر یک هنرستان غیر انتفاعی درس می خواندم.

شاگرد اول مدرسه بودم . به همین خاطر رویای شرکت در المپیاد برایم در حال تحقق بود. اما…

میلاد و مزدک همکلاسی هایم بودند . آن روز با هم درگیر شدند . وقتی فهمیدم درگیر شده اند رفتم جدایشان کنم . دلم نمی خواست نمره انضباطشان کم شود.

وقتی یکی از بچه ها فریاد زد: مدیر آمد بچه ها از هم جدا شدند.

شاگردها به صف وارد کلاس می شدند.

مزدک فکر کرد به طرفداری از میلاد وارد دعوا شده بودم . نمی دانست هیچ قصدی نداشته ام .

مزدک گفت : “زنگ آخر بایست کارت دارم .”

اهل دعوا نبودم، همه این را می دانستند. دلم نمی خواست در موردم این طوری فکر کند. به کلاس رفتم. می خواستم با مزدک حرف بزنم و برایش بگویم که فقط می خواستم آتش دعوا را بخوابانم اما مزدک قبل از این که حرف هایم را بشنود از شدت عصبانیت به طرفم هجوم آورد. اما بچه های کلاس اورا گرفتند و بی نتیجه به کلاس خودم برگشتم .

زنگ آخر

آن روز در تمام زنگ ها دلم حسابی شور می زد. بالاخره زنگ آخر خورد . زنگ آخری که بوی مرگ می داد.

مقابل دم در مدرسه مزدک را دیدم . میلاد هم با من بود. همان موقع مزدک نزدیک شد و درگیری رخ داد. خیلی از بچه های مدرسه دورمان بودند . عده ای می خواستند جدایمان کنند . همهمه بدی بود . نفسم داشت بند می آمد.

حلقه دانش آموزان مدرسه لحظه به لحظه تنگ تر می شد . طرفدارهای من ، میلاد و مزدک پخش شده بودند . وقتی یاد آن صحنه می افتم قلبم از جا کنده می شود . بچه ها از طرف فشارم می دادند . به عقب کشیده شدم . فشار آن قدر زیاد بود که چند قدم عقب تر رفتم . چاقو را از جیبم در آوردم . می خواستم با نشان دادن چاقو آن ها را بترسانم . مزدک و میلاد هنوز با هم درگیر بودند . میلاد از پشت سر اورا مورد ضرب و شتم قرارداده بود که میلاد به طرفم آمد . آن لحظه نفهمیدم چه اتفاق افتاد. ناظم آمد . چشم هایم داشت می سوخت . فضا غبار آلود بود . مرثیه چشمانم تمامی نداشت . نفس نفس می زدم که ناظم رسید . با آمدن او بچه ها فراری شدند. بعضی ها مزدک را که به شدت عصبانی بود کناری کشیدند . او داشت کاپشنش را در

می آورد و همچنان هم تهدید می کرد. یک لحظه متوجه شدم پیراهنش خونی است . حالم خراب شد .

دنیا دور سرم چرخید . تمام توانم را در تارهای صوتی ام حمع کردم و فریاد زدم کدام نامردی اورابا چاقو زده؟

انگاری همه کوچه ها به بن بست می رسیدند.

نزدیکی های مدرسه فقط یک ماشین در حال حرکت بود . با التماس و گریه خواستم توقف کند .راننده وقتی دید مزدک خونی است گفت به من ربطی ندارد. می ترسید گرفتار شود . گفت :” هر کی زده خودش هم ببردش بیمارستان .”

دنیا دور سرم می چرخید. گفتم آقا تورا به جان بچه هایتان مارا ببرید . من نزده ام اما مزدک همکلاسی ام است شما اورا برسانید خودم تا اخرش هستم .

راننده ایستاد اما سوارمان نکرد. فکر می کردم حالش خوب می شود. سرانجام یکی از دبیرهای مدرسه آمد و مزدک را به بیمارستان رساند. خودم به دفتر مدرسه رفتم .

بچه ها میلاد را هنگام فرار از صحنه جرم گرفته و به دفتر برده بودند.

پلیس در مدرسه

دقایقی بعد مامورهای پلیس آمدند. به کلانتری منتقل شدم . تا به آن روز نمی دانستم کلانتری چه شکلی است . رنگ به صورت نداشتم . انگشت هایم می لرزید. دلم آرام نمی گرفت . انگار یخ زده بودم . افسر نگهبان گفت :” مزدک زنده است .” با شیندن این حرف حالم بهتر شد . گفتم خدارا شکر چون خود مزدک به همه می گوید که من در این ماجرا تقصیر نداشته ام .

دو روز بعد

ثانیه های وحشت به کندی می گدشتند حقیقت تلخی در راه بود . من و زندان؟

ای کاش هیچ وقت در لحظه های مایوس کننده آن روزها اسیر نشوی .

باورم نمی شد ، نه ! کابوس بود . بگو هنوز هم دارم کابوس می بینم …

بابا آمد . پشت در بازداشتگاه ایستاد. در چشم هایم زل زد . گفت :” بی آبرو ! انتظار هیچ حمایتی از من نداشته باش . آبروی چند ساله مارا به باد فنار دادی . لعنت …!”

می خواستم فریاد بزنم . صدای بغض آلودم از ته گلو بیرون آمد . شرم داشتم در بازداشتگاه به چشمان بابا نگاه کنم. گفتم : ” شما به ملاقات مزدک بروید خودش همه داستان را همان طور که بوده برایتان تعریف می کند. مزدک به شما و همه آن آدم های بیرون می گوید که من نزده ام ..”

بابا آه عمیقی کشید و رفت . عمق تلخی نگاهش هنوز جانم را می سوزاند . بعد ازر فتن بابا به اداره آگاهی منتقل شدم و در آن جا آوار نا باوری بر سرم فروریخت .

آه ! مزدک مرده بود.

بیچاره بابا این را می دانست به همین خاطر بدون حرفی فقط آه کشید و رفت . رفت و تا بیست روز دیگر هم به ملاقاتم نیامد. با درخواست دیگران هم برای گرفتن وکیل مدافع مخالفت می کرد.

داشتم از درون می سوختم . از همان روز دیگر چشم هایم به جز پنجره های بسته هیچ نمی دید. آرام و قرار نداشتم ، تبسمی در لحظه های مبهم این کابوس جا نمی گرفت. هنوز هم صدایی نیست، جز مرگ، این را می شنوی ؟

من هیچ ضربه ای نزده بودم. اما انگا ر پشت شیشه های قطورترین پنجره زمان ایستاده بودم .

خانواده مزدک خدابیامرز برخوردی انسانی با من داشتند . بابا گفت :” فقط بگو غلط کردم . بگو اشتباه شده . تقاضای عفو و بخشش کن.” . این ها آدم های خوبی هستند، داغ دارند اما تورا می بخشند می دانم .”

در دادگاه

بعداز سه جلسه دادگاه قاضی فقط می پرسید:” آیا سه ضربه را قبول داری ؟”

من که فقط روی بدن مزدک خون دیده بودم می گفتم نه ! ضربه ای نزده ام اما یک قسمت خون آلود روی بدنش دیدم

قاضی می گفت : پس یک ضربه را قبول داری ؟

گیج بودم . اصلا ضربه ای نزده بودم اما باید به کاری انجام نشده اعتراف می کردم.

بارها گفتم اصلا ضربه ای نزده ام و شاید در لحظه ای که اورا هل داده اند بر اثر ازدحام جمعیت او مورد اصابت کارد قرار گرفته است .

پاییز دارد می رود . من هم دارم می روم.

در شعبه تشخیص دیوان عالی ، لایحه دفاعیه وکیل مدافع ام رد شده و در اعاده دادرسی هم به آن توجهی نکردند.

پرونده ام برای تایید نهایی به حوزه ریاست قوه قضاییه رفت . در آن جا آیت الله شاهروردی دستور دادند :” با توجه به نظریه مشاورین محترم ، پرونده در یکی از هیات های حل اختلاف به صلح و سازش ختم شود.”

حالا روزها می گذرند . تا به حال این قدر به مرگ نزدیک نشده بودم ؟

زمان زیادی به اجرای حکم باقی نمانده . هنوز آرزوهایم را درست نقاشی نکرده بودم که توفان زد.

در هجوم وحشیانه این خزان دل کسی به غنچه ها رحم نکرد. میله های زندان را تا بحال دیده ای ؟

تا به امروز درگرداب غوطه خورده ای ؟ نفسم دارد بند می آید . پنج سال است که ثانیه ها را به انتظار رهایی می شمارم .

صدایی در نیمه شب به گوشم می رسد . وقتی لولوهای وحشت می آیند زمزمه ای آرام و نا خودآگاه به قلبم هشدار می دهد که روزی بی گناهی ام به اثبات می رسد . زمان زیادی باقی نمانده . برایم دست به دعا ببر . حالا تمام آروزیم این است که مزدک به خواب مادرش بیاید و برایش از حقیقت آن روز و بی گناهی ام بگوید.

به انتظار زمستان می نشینم .

اگر رها شوم برای پدر و مادر مزدک فرزندی می کنم .

نجات ، نجات ، نجات…. حالا قبل از رفتن پای چوبه دار این واژه را با تمام وجود فریاد می زنم . صدایم را می شنوی ؟ جوانی ام را می بینی ؟

” به خدا من بی گناهم . به جوانی ام رحم کنید . همین .”

 

فعالان حقوق بشر در ایران

SCE data : May 2008 – At least 102 children facing execution worldwide

As of May 10, 2008 Stop Child Executions Campaign has recorded 102 children facing executions worldwide: 95 in Iran, 3 in Saudi Arabia, 3 in Sudan and 1 in Yemen.

9 juveniles are reported to have been executed since January 1, 2007: 8 in Iran and 1 in Saudi Arabia.
Since January 1, 2007 , 5 minors have been saved from execution: 3 in Iran, 1 in Yemen and 1 in Saudi Arabia. Execution of many others have been halted due to international pressure.

List of minors on the execution row:

IRAN (95)

Girls (3):

  • Delara Darabi, 17
  • Nazbibi Ateshbejan, 16
  • Soghra Najafpour, 13

Boys (92):

  • Abbass Hosseini, 17
  • Abdolkhaleq Rakhshani
  • Ahmad, under 18
  • Ahmad, 16
  • Ahmad Jabari, 15
  • Ahmad Mortazavian,15
  • Ahmad Nourzahi, 12
  • Akoo Hosseini
  • Ali, 17
  • Ali Alijan, 17
  • Ali Amiri, 13
  • Ali Mahin Torabi, 16
  • Ali Norumohammadi, 16
  • Ali Shabehzadeh, 17
  • Alireza Movassili Roudi, 16
  • Amir Amrollahi, 16
  • Amir Calehchaleh, 17
  • Asghar, 16
  • Behador Khaleqi, 16
  • Behnam Zare, 15
  • Behoud Shojaee, 17
  • Beniamin Rasouli, 17
  • Ebrahim Mehrnahad, 16
  • Farshad Sa’eedi, 17
  • Farzad, 15
  • Fazlorahman Jahraz, 16
  • Feyz Mohammad, 16
  • Feyzollah Soltani
  • Gholam Nabi Barahouti, 16
  • Habib Afsar, 15
  • Hamed, 15
  • Hamed Pour-Heydari, under 18
  • Hamid, 17
  • Hamid Reza, 14
  • Hamzeh S., 17
  • Hani Momeni Yasaqi
  • Hasan Mozaffari
  • Hedayat Niroumand, 14 or 15
  • Hossein Haghi, 17
  • Hossein Toranj, 17
  • Iman Hashemi, 17
  • Javid, 17
  • KhodamoradMon Shahemzadeh, 17
  • Khosrow, 16
  • Mahmoud, 17
  • Masoud, 17
  • Masoud Kafshir, under 18
  • Mehdi, 16
  • Mehdi Azimi, under 18
  • Mehyar Haghgoo, 17
  • Mehyar Anvari, 17
  • Milad Bakhtiari, 16
  • Mohammad Ahmadi 16
  • Mohammad Ghos, 17
  • Mohammad Jahedi
  • Mohammad Jamali Paghale, 15
  • Mohammad Mavari, 16
  • Mohammad Pezhman
  • Mohammadreza Haddadi, 16
  • Morteza Feizi, 16
  • Mosleh Zamani 17
  • Mostafa, 16
  • Mostafa Sa’idi
  • Mostafa Naghdi, under 18
  • Nabavat Baba’I, 17
  • Na’im Kolb’ali, 15
  • Naser Qasemi, 15
  • Ne’mat, 15
  • Nosrat, 15
  • Omarraddin Alkuzehi, 17
  • Omid Sarani, 17
  • Rahim Ahmadi, 16
  • Rahman Shahidi
  • Rasoul Eyvatvandi, 17
  • Rasoul Mohammadi, 17
  • Rasoul Nouriyani
  • Rasoul Safari, 17
  • Reza,16
  • Reza Alinejad, 17
  • Reza Padashi, 16
  • Saber
  • Sadegh Ahmadpour, 17
  • Saeed Jazee, 17
  • Safar Angooti, 17
  • Sa’id Arab
  • Sajjad, 17
  • Salman Akbari, 17
  • Seyed Reza Hejazi, 15
  • Shahram Pourmansouri, 17
  • Siyavash Shirnejad
  • Vahid, 16
  • Zolf’ali Hamzeh,

SAUDI ARABIA (3):

  • Rizana Nafeek (female – 17)
  • Sultan Bin Sulayman Bin Muslim al-Muwallad (15)
  • Issa bin Muhammad ‘Umar Muhammad (13) Chadian national

SUDAN (3):

  • Abdelrhman Zakaria Mohamed (male – 16)
  • Ahmed Abdullah Suleiman (male – 16)
  • Al-Tayeb Abdel Aziz (male – 16)

YEMEN (1):

  • Hafez Ibrahim (male – 16)

Recorded Child Executions in 2007 and 2008:

IRAN (9)

SAUDI ARABIA (1)

Children saved from Execution since January 1, 2007:

IRAN (3)

  • Nazanin Fatehi
  • Sina Paymard
  • Mohammad Latif

Yemen (1)

  • Hafiz Ibrahim

Saudi Arabia (1)

  • Sultan Kohail

Behnoud’s first mediation attempt was unsuccessful

According to Etemaad newspaper of Iran, the first mediation session with the family of the victim failed and they continued to insist on the execution of Behnoud Shojaee.

Benhoud who was 17 years old at the time of the street quarrel which lead to the death of another boy, was scheduled to be put to death on Tuesday May 7th . However, due to international pressure, Iran’s head of judiciary postponed the death penalty for one month.

Mediation Judge Jaberi told the Etemaad daily : “The victim’s family insist on death penalty for Behnoud but we will continue to try to obtain a reconciliation.”

According to Islamic sharia laws in Iran, victims’ families can either demand the implementation of the death sentence or receive blood money retribution instead.

By shifting the responsibility of the child executions to the families of the victims ,when under international pressure,  the Judiciary of the Islamic Republic tries to relieve itself from responsibility of ordering the death penalty of juveniles. 

In direct violation of signed UN conventions, the regime of Iran currently holds more than 100 juveniles in the execution row.

اولياي دم مقتول به بهنود رضايت ندادند

روزنامه اعتماد
اولين جلسه صلح و سازش براي نجات «بهنود» از مرگ بي نتيجه ماند و اولياي دم پرونده بر قصاص اين جوان تاکيد کردند.سه شنبه هفته گذشته زماني که کمتر از 24 ساعت به اجراي مجازات «بهنود» باقي مانده بود، اجراي اين مجازات با دستور مستقيم آيت الله هاشمي شاهرودي رئيس قوه قضائيه به مدت يک ماه به تعويق افتاد تا اين متهم که در نوجواني مرتکب قتل شده بود براي اخذ رضايت فرصتي دوباره به دست آورد. پس از به تعويق افتادن حکم، واحد صلح و سازش دادسراي امور جنايي تهران تلاش خود را براي نجات جان «بهنود» آغاز کرد اما اين تلاش ها در اولين جلسه که صبح ديروز برگزار شد، بي نتيجه ماند.قاضي عصمت الله جابري داديار اجراي احکام و سرپرست واحد صلح و سازش دادسراي جنايي با اعلام اين خبر گفت؛ فعلاً اولياي دم مقتول بر خواسته قبلي خود پافشاري مي کنند اما تلاش ما همچنان براي برقراري سازش در پرونده ادامه دارد.بهنود متهم است روز 30 مردادماه سال 84 هنگامي که 17 سال داشت در يک درگيري خياباني جواني به نام احسان را کشته است.

Forgive me

Excerpts from  a letter by Behnoud Shojaee to the victim’s mother 
translated by Nazy Kaviani
 
 

“When I was a very young child, I lost my young mother to illness.  I will never forget the day my mother passed away.  I can still hear her last breaths in my ear.  I remember starting that day and for all the years to come, I would wonder to myself why God would leave me so alone in this world.  I grew up longing for my mother’s warm embrace.
I am sure you can understand what I’m trying to say, because you embraced your son, Omid, thousands of times.  Omid never had to search for the warmth of his mother’s kindness in his dreams.

I had to pass many hard days before I turned 17.  How I wish I could erase number 17 from the years I have lived.  I was preparing for the university admission exam, to realize my mother’s dream, when that horrible accident happened.  I never believed I would have someone’s blood on my hands, I never believed I could cause Omid’s death.  You know very well that neither Omid nor I were the instigators of that fight, and that what happened was just an accident.  I am not a professional murderer, committing a premeditated and planned murder; Omid’s death in my hands was just a horrible accident.” 

“I spent many nights in jail, dreaming of my mother the minute my eyes closed.  I dreamt of my mother standing next to Omid, crying.  I know you have cried many tears for the loss of your child, and even passage of time cannot heal the wounds I have so unfortunately caused on your soul.  But I beg you to forgive my punishment.  I ask you this not as the person who was the cause of your son’s death, but as a young man, same age as your lost son, Omid.  Allow me to call you mother, after all the years I have been unable to use that word, addressing anyone.  Allow me to kiss your sad and cold hands which have been busy wiping the tears of longing for your child, and beg you to bestow that motherly kindness on me.” 

Amnesty International update on Behnoud Shojaee

PUBLIC         – AI Index: MDE 13/066/2008        
08 May 2008
Further Information on UA 114/08 (MDE 13/065/2008, 29 April 2008) Imminent Execution
IRAN – Behnoud Shojaee (m), aged 20, juvenile offender

The execution of juvenile offender, Behnoud Shojaee, which was scheduled to take place on 7 May, has been stayed for a month on order of the Head of the Judiciary. This is to allow Behnoud Shojaee to seek a pardon from the family of the boy he was convicted of fatally stabbing on 18 June 2005, and to allow the two families to reach a financial settlement.  Should an agreement not be made, Behnoud Shojaee remains at risk of being executed.

Behnoud Shojaee, then aged 17, intervened to stop a fight between a friend and another boy named Omid in a park in Tehran. The boy then started a fight with Behnoud Shojaee and threatened him with a knife. During the fight Behnoud Shojaee picked a shard of glass and stabbed Omid once in the chest, before fleeing the scene.

Behnoud Shojaee was sentenced to qesas (retribution) by Branch 74 of the Criminal Court in Tehran on 2 October 2006. During his trial, Behnoud Shojaee was not afforded legal representation and was therefore made to write a request for re-examination and re-trial of his case himself.  According to his lawyer who recently took up his case, Behnoud Shojaee maintained throughout his trial that he only stabbed Omid once even though the coroner’s report stated that the victim died as a result of sustaining several injuries. His claims were never investigated and Behnoud Shojaee’s sentence was nevertheless confirmed by Branch 33 of the Supreme Court on 30 June 2007.

BACKGROUND INFORMATION
As a state party to both the International Covenant on Civil and Political Rights (ICCPR) and the Convention on the Rights of the Child (CRC), Iran has undertaken not to execute juvenile offenders, those convicted of crimes committed when they were under 18. However, since 1990 Iran has executed at least 28 juvenile offenders, six of them in 2007. At least 84 juvenile offenders are now on death row in Iran. This number may be even higher as at least a further 15 Afghan juvenile offenders have reportedly been sentenced to death. For more information about executions of juvenile offenders in Iran, please see: Iran: The last executioner of children (MDE 13/059/2007, June 2007), http://web.amnesty.org/library/index/engmde130592007.

Amnesty International opposes the death penalty in all cases, and supports the global trend away from the use of the death penalty, powerfully expressed in the UN General Assembly’s resolution calling for a worldwide moratorium on executions on 18 December 2007.

RECOMMENDED ACTION: Please send appeals to arrive as quickly as possible, in Persian, Arabic, English or your own language:
– welcoming the stay of execution of Behnoud Shojaee;
– calling on the authorities to commute the death sentence of Behnoud Shojaee, who remains at risk of execution for a crime committed when he was under 18 and the death sentences of all juvenile offenders sentenced to death in Iran;
– acknowledging that governments have a right and responsibility to bring to justice those suspected of criminal offences in proceedings that meet international standards for fair trial, but pointing out that the death penalty is the ultimate cruel, inhuman and degrading punishment;
– calling on the authorities to pass, as a matter of urgency, legislation abolishing the death penalty for all offences committed by those under 18, in accordance with Iran’s obligations as a state party to the International Covenant on Civil and Political Rights and the Convention on the Rights of the Child.

 
APPEALS TO:
Leader of the Islamic Republic
His Excellency Ayatollah Sayed ‘Ali Khamenei
The Office of the Supreme Leader
Islamic Republic Street – Shahid Keshvar Doust Street
Tehran, Islamic Republic of Iran
Email:                 info@leader.ir
Salutation:         Your Excellency

Head of the Judiciary
Ayatollah Mahmoud Hashemi Shahroudi
Howzeh Riyasat-e Qoveh Qazaiyeh / Office of the Head of the Judiciary
Pasteur St., Vali Asr Ave., south of Serah-e Jomhouri, Tehran 1316814737, Islamic Republic of Iran
Email:                 info@dadgostary-tehran.ir (In the subject line write: FAO Ayatollah Shahroudi)
Salutation:         Your Excellency

COPIES TO:
President
His Excellency Mahmoud Ahmadinejad
The Presidency, Palestine Avenue, Azerbaijan Intersection, Tehran, Islamic Republic of Iran
Email:                 dr-ahmadinejad@president.ir OR via website: www.president.ir/email

and to diplomatic representatives of Iran accredited to your country.
PLEASE SEND APPEALS IMMEDIATELY. Check with the International Secretariat, or your section office, if sending appeals after 19 June 2008.

Working to protect human rights worldwide