October 10, 2009
Original English Source: Stop Child Executions
Persian Translation by: Ali Razavi for Persian2English
Visit Persian2English on Facebook
Shortlink to share blog: http://wp.me/pDjBz-7Q
*******************************************************************
Persian:
بیداردر بستر آرامیده ام. به پهلو بر میگردم و غلط میزنم، و به چهره اش می اندیشم. من همین الان از خبر ناگوار از دست دادن یکی از فرزندانمان مطلع شدم بهنود شجاعی
او یکی از 160 کودکی است که ما در چند سال گذشته سعی در حفظ زندگیشان داشته ایم، اما او یک عدد نیست. او پسری خوش چهره بود با امید و آرزو. او پسرکی بودكه در مکانی و زمانی نا درست در دعوایی منتهی به کشته شدن پسر دیگری گردید، بود. عمدی؟ نه. تصادفی؟ بله. دفاع از خویش؟ احتمالا. ما هیچ گاه از اینکه آنروز واقعا چه گذشت آگاه نخواهیم شد، اما آنچه به طور قطعی می دانیم این است که در روز حادثه، وی هفده ساله بود. او نوجوان بود، و مطابق با معاهدات بین اللمللی که ایران هم آنها را امضا کرده است اعدام نمودن هر شخص زیر 18 سال که مرتکب جرمی شده باشد خلاف قانون بین المللی حقوق بشر است. او پسرکی بود که از حلقه دار پنج بار گریخته بود. هر مرتبه قسمتی از او جان سپرد. هر بار، اعضا داوطلب موسسه ما،”توقف اعدام کودکان”، و گروههای حقوق بشر که برای این کودکان مبارزه می کنند، صائقه ای را در قلب خویش احساس نمودند. قلبهای آزرده مان بهبود می یافت اگر امیدی دوباره می یافتیم از اینکه تلاشمان برای فشار آوردن به ایران تفاوتی ایجاد کرده است. ما احساس می کردیم که درخواستهای مداوم ما برای اقدام اضطراری از سوی سازمان ملل، اتحادیه اروپا، دولتهای جهان، گروههای حقوق بشر، افراد و بخصوص وکیلان شجاع و فداکاری که دفاع از این کودکان را به عهده گرفته اند، تاثیر گذار بودند. این بار ما ناموفق بودیم. این بار با رفتن بهنود شجاعی، هنگامی که چهارپایه از زیر پاهایش با لگد کنار زده شد، امید ما نیز دچار خفگی گردید.
من با وکیل بهنود، آقای محمد مصطفایی که از ده ها کودک محکوم به اعدام در دادگاه دفاع می کند، تماس گرفتم. اولین سوالی که پرسیدم این بود که “آیا حقیقت دارد؟”. او با صدایی اندوه بار، اشکناک و خش دار این کابوس را تایید کرد. او گفت که صدها نفر به جلوی در زندان آمدند تا برای توقف اعدام فشار بیاورند و اینکه از خانواده مقتول تقاضای بخشش بهنود را نمایند. مادر مقتول گفت بود که او تصمیم برای سرنوشت بهنود را تا زمانی که طناب دار را به گردنش بیاویزند به تعویق می اندازد. طبق قوانین ایران، در موارد مجازات ارتکاب به قتل، که “قصاص” نامیده می شود، اختیار تعیین سرنوشت محکوم به خانواده قربانی تفویض شده است. خانواده مجاز است که به جای اعدام درخواست جزای نقدی نماید. پس از سالها تامل، این مادر گزینه مرگ را برای محکوم انتخاب نمود. آقای مصطفایی گرفته شدن جان بهنود را با چشمان خویش درون زندان مشاهده نمود. من هنگامی که او داستانش را بازگو می کرد در حالت شک بودم. تنها چیزی که به زبان توانستم بیاورم این بود که چقدر غمگین شدم و اینکه چقدر همگی از زحمات او متشکر هستیم. در مواقعی مانند این، من آنقدر شوکه می شوم که کلمات مناسب بر زبانم جاری نمی شوند
به خانواده بهنود، به آقای مصطفایی و به همه کسانی که خواستار پایان نقض حقوق بشر در ایران هستند:
من عهد می بندم که مبارزه تازه آغاز شده است. هر قطره خون قربانیان جنایت علیه بشریت توسط جمهوری اسلامی ایران عزم ما را در اقدام برای تغییر راسختر می کند.
اکنون که بهنود بالهایش برای پرواز به بهشت در آمده اند، ما نیز باید قدرت بیابیم برای دست و پنجه نرم کردن در مبارزه بزرگتری برای هموار نمودن راه مردمسالاری در ایران، به طوریکه یک نظام قضایی درست برقرار باشد، که قانون حاکم باشد و کودکان بخندند و بازی کنند، به جای اینکه در پشت میله ها پژمرده گردند یا بی رحمانه کشته شوند.
این عهد را می بندم. چه کسی با من است؟
من به درگاه خدا دعا می کنم که روح بهنود در آرامش بیآساید، و از خدا می حواهم که اعدام صفر عنقوطی که قرار است ده روز دیگر اجرا شود متوقف گردد.
دوستدارتان
نازنین
نازنین افشین جم
یکی از موسسان و مسئول
سازمان توقف اعدام کودکان
www.stopchildexecutions.com
اطلاعاتی بیشتر در مورد بهنود شجاعی:
بهنود شجاعی هفده ساله به کشتن پسر نوزده ساله ای در یک نزاع خیابانی که بین دهها پسر در گرفت محکوم شد. شجاعی می گوید که او سعی نمود که به دعوا خاتمه بخشد و از یک شیشه نوشابه شکسته برای دفاع از خود استفاده نمود. وکیل شجاعی، محمد مصطفایی، توضیح می دهد که پزشک قانونی جراحات وارده زیادی توسط اشیا مختلف یافته است که ارزیابی اینکه چه کسی ضربه کشنده را وارد نموده را نا ممکن می سازد.
ابتدا خانواده مقتول خواستار دریافت 2 میلیون دلار (تقریبا معادل 20 میلیارد ریال) خونبها شدند. بعد از ماهها مذاکره، و سه بار به تعویق افتادن اجرای اعدام، دیه به حدود 625 هزار دلار (تقریبا معادل 6 میلیارد ریال) کاهش داده شد.
شجاعی که از زمان فوت مادرش در ده سالگی به علت دیابت که به افسردگی پدرش انجامید، توسط پدربزرگ و مادربزرگش بزرگ شده بود، قدرت پرداخت این پول را نداشت.
سه تن از شاخصترین هنرپیشه گان و کارگردانان ایرانی([عزت الله] انتظامی، پرویز پرستویی و کیومرث پوراحمد) یک حساب مشترک به منظور جمع آوری پول برای تامین دیه دایر نمودند. در اقدامی بی سابقه، قوه قضاییه ایران حساب بانکی را مسدود و هنرمندان را احضار نمود و تهدید کرد که “آنها باید بررسی شوند و فرض می شود که آنها آگاه به قانون ویژه مصوب سال 1376 (1997 میلادی) توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام که تنبیهات جزایی برای فساد، اختلاس و شیادی را به یک تا هفت سال حبس افزایش داده است، هستند.”
در تاریخ 3 خرداد 1387 (23 مه 2008)، در بیانیه ای مشترک، 40 کشور اروپایی اعدام بهنود شجاعی را محکوم نمودند.
در مرداد 1387( اوت 2008 ) در یک نشست خبری در ژنو و دیگری در لندن، که توسط موئسسه “توقف اعدام کودکان” برگزار شد، 24 سازمان حقوق بشر از ایران درخواست کردند که اعدام بهنود شجاعی و محمد فدایی به همراه 132 تن کودک در آستانه اعدام دیگر را متوقف کند.
همین هفته اخیر، اتحادیه اروپا بیانیه دیگری به سایر دولتها و شهروندان جهان در محکومیت ایران برای اعدام نوجوانان که شامل اعدام قریب الوقوع بهنود شجاعی می شد صادر کرد